خانه / بخش دانشجویی / فایل های آموزشی پژوهش / ماهیت مسائل در علوم اجتماعی و مهندسی

ماهیت مسائل در علوم اجتماعی و مهندسی

ماهیت مسائل در علوم اجتماعی و مهندسی

(The nature of problems in social science)

 

بر اساس مطالعات بنیادین در حوزه علوم اجتماعی و رفتاری، به لحاظ روش شناسی و متدولوژیک، تاکنون دامنه شناخت و تحلیل بشری در ماهیت قضایا و مسائل محدود به بررسی هایی از نوع زیر بوده است:

 

  1. کشف (Exploration): وقتی پدیده یا مفهومی در مناسبات انسانی، اجتماعی و یا پدیده های غریزی یا اکتسابی کاملاً ناشناخته و جدید باشد، عمدتاً از روش­های کیفی در کشف چیستی آن پدیده استفاده می‌شود. برای مثال، فرض کنید مفهومی متناظر با «بازاریابی علی» در اذهان وجود نداشته و متغیری برای آن در مبانی نظری نیز تولید نشده باشد، در این صورت نیاز به تولید چنین مفهومی، از طریق یک پژوهش اکتشافی قابل دسترسی است. در روش شناسی علمی نیز ابزارها و متدهایی برای آزمون اکتشافی و مفهوم سازی ایجاد شده است.

 

  1. توصیف (Description): بیان ویژگی‌ها و واقعیت های یک پدیده، به همان صورت که هست، لازم است آن پدیده دارای معادل های زبانی در مبانی جهت توصیف بوده و همچنین بتوان آن را با اختصاص اعداد، کمی کردن، ترسیم کردن، مقداری کردن (اندازه گیری) و … شفافیت بخشید. به این پروسه توصیف یک پدیده یا بررسی وضع موجود به شکل واقعی می گویند. برای توصیف زمینه های اجتماعی هم از روش­های کیفی و هم از  روش­های کمی استفاده می گردد و روش های آماری بسیار زیادی برای انواع پدیده ها با ویژگی های مختلف جهت ارائه صورت، جهت، مدل ذهنی یا عدد به پدیده ها ایجاد شده است.

 

  1. مقایسه (Compare): زمانی که پژوهشگر به دنبال آن است که یک پدیده و ابعادش را در چند مکان، چند زمان، چند معیار، چند عملکرد و یا کارکرد با هم مقایسه کند نیازمند نوع دیگری از بررسی هاست که به شیوه مقایسه ای یا تطبیقی انجام می شوند. برای مثال مشتریان ایران خودرو بین (قیمت، کیفیت، خدمات) کدام را انتخاب می‌کنند یا اینکه ارزش ویژه برند کوکاکولا یا پپسی بالاست پژوهشی از نوع مقایسه ای را می طلبد. روش های آماری متناسب با این موضوع هم در دسترس می باشند.

 

  1. تشریح و تبیین (Explanation):در این حالت پژوهشگر به دنبال مشخص نمودن و تعیین میزان تعاملات و روابط مستقیم و غیرمستقیم پدیده ها (اتفاقات، واکنش ها، رفتارها، عملکردها، متغیرها، مفاهیم، زمینه ها، تصورات و …) با هم است. برای مثال بررسی رابطه بین رضایت و وفاداری مشتری یا ارتباط هویت برند و ترجیح برند نوعی مطالعه تبیینی است که در آن جهت رابطه اهمیت ندارد و در آن صرفاً وجود تعامل بررسی می گردد. این پژوهش ها معمولاً مبنا و زمینه ای برای سایر تحلیل های استنباطی می شوند.

 

  1. پیش­ بینی (Prediction): مطالعاتی پیش بینانه عموماً بر دو نوع هستند. برخی از این مطالعات نقش متغیر مستقل و وابسته ای را بررسی می کنند که از قبل اتفاق افتاده یا وجود داشته اند. مثلاً بررسی اثرات تبلیغات شفاهی بر تمایل به خرید. که در واقع این مطالعات ترکیبی از مطالعات پیش بینی و توصیف به صورت همزمان در یک زمینه علی هستند. اما نوع دوم، مطالعاتی هستند برای شناسایی ادامه روندها در آینده، که در این حالت متغیر وابسته هنوز اتفاق نیفتاده و صرفاً پیش بینی می گردد. به طور کلی پیش بینی همان تشریح است، با این تفاوت که محاسبه مقادیر متغیرها در حالت پیش بینی اثرات تغییر در یکی بر دومی (وضعیت یکطرفه علی) را امکان پذیر می داند.

 

  1. مدل سازی (Modeling): مدل سازی برای ساده سازی ماهیت پیچیده و رابط علی بسیار زیاد در تبیین، تشریح و پیش بینی یک پدیده به وجود آمده است. به عبارتی مطالعاتی از نوع ارائه الگو یا مدل، به دنبال آزمون همزمان روابط متعدد جهت ارائه دیدگاهی سیستمی و جامع به محرک ها و پیامدهای پدیده ها هستند. برای مثال ارائه الگوی پیشایندها و پیامدهای پرسه زنی کاربران اینترنتی مجموعه ای از عوامل مختلف را در قالب یک مدل به بررسی می گذارد. باید توجه شود تا این سطح برای تحقیقات حوزه علوم اجتماعی و مدیریت مناسب است، ۴ سطح بعدی برای تحقیقات مهندسی کاربرد دارند.

 

  1. طراحی (Designing): بحث طراحی به زمینه عملیاتی کردن مدل ها و پروتوتایپ های توسعه یافته اشاره دارد. بحث طراحی شامل مسائل و تحقیقاتی خواهد شد که خروجی آن، منجر به خلق یک محصول، یک روش و یا یک فرآیند می شوند. این مرحله در مطالعات از طرق طراحی مفهومی، طراحی مهندسی یا طراحی جزئیات انجام می گیرد و شمایل آشکاری از محصولات موردنیاز ایجاد می گردد.

 

  1. شبیه­ سازی (Simulation): زمانی که یک محصول، روش یا فرآیند طراحی گردید، در محیط آزمایشگاهی یا نرم افزاری مورد بررسی و اجرا قرار  می‌گیرد. تحقیقات و ابزارهای بسیار زیادی برای مدل سازان و طراحان به وجود آمده که امکان فرموله کردن و پیاده سازی طرح ها بر اساس زبان مشترک را فراهم می آورد. در این حالت به جای تجربه بر روی سیستم های واقعی امکان تجربه یک زمینه یا مدل تصنعی و مشابه با واقعیت وجود خواهد داشت.

 

  1. کنترل (Controlling): هرچقدر شبیه سازی پیشرفت نماید امکان کنترل طبیعت و پدیده های طبیعتی افزایش می یابد. لذا ماهیت بسیاری مطالعات، کنترل جبر محیطی و دسترسی و قدرت بیشتر انسان است. چنانچه یک سیستم بررسی می گردد، شبیه سازی هر چه تمام تر ابعاد و زوایای آن به نظات و کنترل بالای انسان کمک می کند. لذا کنترل رفتار یک متغیر وابسته به معنای بیشترین شناخت و قدرت دستکاری در آن است که سطح توسعه یافتگی مهندسی و مدیرتی را به طور همزمان نشان می دهد.

 

  1. خلاقیت و نوآوری (Creation and Innovation): این نوع مسائل و تحقیقات که مورد تأکید انقلابیون در علم هم بوده است، کمتر متدبار بوده و اگر تابع روش خاصی است، معمولاً این روش در چالش با اصول و مبانی متعارف و معیار است. به عبارتی اشاره به رسیدن به سطحی از خرد و دانایی دارد که فراتر از محدودیت های ناشی از کنترل های متدولوژیک بتوان طرحی نو در انداخت.

 

نکته: اگر عنوان پژوهشی به عنوان مثال «مدل سازی مدیریت بحران در شرکت توزیع نیروی برق» باشد، که در سطح ششم تعریف شده است، بهتر است علاوه بر «مدل سازی» در سطح ششم، اهداف و سوالاتی برای آزمون پنج سطح بالاتر در تحقیق مطرح گردد. به این صورت که مقیاس ها، زیر مقیاس ها و خرده مقیاس هایی برای مدیریت بحران مفهوم سازی گردد (اکتشافی)، وضعیت هر کدام از مقیاس ها سنجش گردد (توصیف)، با سایر مقیاس ها تطبیق داده شود (مقایسه)، روابط محرک ها و پیامدهای مدیریت بحران تعیین گردد (تبیین) و هر عاملی بر مفاهیم مورد نظر تأثیرگذار است و میزان اثرات آن محاسبه گردد (پیش بینی).

 

منبع:

سایت مدیریت

(مرجع علوم بازرگانی و بازاریابی)

دکتر سامان شیخ اسماعیلی

دیدگاهتان را بنویسید