احساس چیست؟
واژههای «احساسات» (Feeling)، «هیجانات» (Emotion)، «عواطف» (Affect) و «خلقیات» (Moods) معانی نزدیک اما متفاوتی دارند. البته در زبان انگلیسی سادهتر میتوانیم این واژهها را در جای ویژهی خودشان بهکار ببریم، اما در فارسی، بسیار پیش میآید که وادار شویم آنها را به جای هم مورد استفاده قرار دهیم. چون بار معنایی هیجان برای فارسیزبانها متفاوت است. مثلاً در انگلیسی، Sadness هم به عنوان Emotion مطرح میشود، اما در فارسی اصطلاح هیجانِ ناراحتی را به کار ببریم، هرگز به اندازهی احساس ناراحتی گویا نیست. برای تعریف احساس لازم است به تفاوت این چهار مفهوم در قالب تعریف توجه شود:
احساسات (Feeling):
تجربه ای غیر بیولوژیک و ذهنی است، که توسط تجربیات و خلق و خوی شخصی شکل می گیرد. و از فرد به فرد و شرایط به شرایط متفاوت است، از طرفی جنبه انفرادی دارد (به تعداد بسیار زیادی می توان یک هیجان خاص را احساس کرد). احساسات معانی و تحلیل ذهنی هستند که فرد پس از دریافت علائم بیولوژیک (هیجانات)، شکل می دهد. بنابراین معمولا همراه با فکر و یا تصاویر هستند، پایدارند و معمولا در طی زمان و عمر فرد توسعه مییابند. و در ذهن ناخودآگاه فرد ثبت می شوند.
هیجانات (Emotion):
تجربه ای بیولوژیک هستند که در بدن رخ می دهند، و می توان به گونه ایی عملی آنها را انداره گرفت (مثلا ترشح نوعی هورمون، یا تغییر در تنفس و ضربان قلب، یا فعالیت مغزی و یا ابرازات چهره ای)تجربیاتی ذاتی و مشترک و فرا شخصیتی هستندبا محرک هایی درونی یا بیرونی (قابل پیش بینی) در انسان اتفاق می افتندلحظه ای و ناگهانی اند، و اغلب ناخودآگاه اندهیجانات مسری هستند
عواطف (Affect):
عاطفه را می توان پاسخ دهی هیجانی فعلی بیمار تعریف کرد که از روی حالت چهره بیمار و از جمله میزان و حدود رفتار کلامی او استنباط می شود. عاطفه ممکن است با خلق هماهنگ باشد یا نباشد. عاطفه را می توان در حد طبیعی،محدود،کُند(کم روح) یا سطحی(بی روح) توصیف نمود. در محدوده بهنجار عاطفه دامنه متنوعی از حالت چهره، لحن صدا، استفاده از دست ها و حرکات بدنی مشاهده می شود (زبان بدن یا Body language)، وقتی عاطفه محدود است حدود و شدت ابراز هیجان کاهش می یابد. به همین ترتیب در عاطفه کند ابراز هیجان بیشتر کاهش می یابد. برای تشخیص عاطفه سطحی باید هیچ نشانی از بیان عاطفی وجود نداشته باشد، یعنی صدای بیمار یکنواخت و چهره او بی حرکت باشد. روانپزشک باید به ناتوانی بیمار برای شروع، ادامه دادن یا قطع یک پاسخ هیجانی توجه کند.
خلقیات (Mood):
خلق به معنی حالت هیجانی مستمر و نافذی است که ادراک شخص را از دنیا تحت شعاع قرار می دهد. در معاینه وضعیت روانی بیمار روانپزشک مایل است ببیند که آیا بیمار داوطلبانه در مورد احساسات خود صحبت می کند یا لازم است در این مورد از او پرسش شود. خلق یک emotion که به مدت طولانی ادامه می یابد و نتیجه یک feeling است. صفات معمول برای توصیف خلق عبارتند از: افسرده، مایوس، تحریک پذیر، مضطرب، خشمگین، منبسط، شنگول، تهی، توام با احساس گناه، ناامید، مرعوب، تحقیر نفس، بی حاصل، هراسان، مبهوت. خلق ممکن است نوسان دار (labile) باشد و بین دو قطب تغییرات سریع نشان دهد (مثلا خنده بلند و سرحالی و گریه و یاس در لحظه بعد ) .
تفاوت هیجان و احساس
هیجانات (Emotions)، محرک هایی قابل پیش بینی دارند، و به گونه ای عینی توسط جریان خون، فعالیت مغزی، ترشح هورمونی، ابرازهای چهره ای و یا حالت بدن قابل انداره گیری اند. احساسات (Feelings) همتای ذهنی هیجانات هستند، و بازتاب دهنده معانی و تحلیل هایی هستند که فرد، خودآگاه یا ناخودآگاه از هیجانات دارد. احساسات، معرف تجربه انتزاعی فرد، از هیجانات هستند، به این معنی که آنها نه در بخشی از بدن، بلکه در ذهن فرد اتفاق می افتند، و اغلب برای هر فرد منحصر به فرد هستند. به عنوان مثال، فردی که دچار هیجان خشم می شود، ممکن است احساس نگرانی را در خود شکل دهد، در حالی که یک فرد زورگو در هنگام خشم، ممکن است احساس نیرومندی را در خود رشد دهد. بنابراین در میان افراد نامشابه، هیجان خشم برانگیزنده احساسات متفاوتی می تواند باشد.
یا دو فردی را در نظر بگیرید که تحت شرایط استرس زا یکسانی قرار می گیرند، مانند از دست دادن حیوان خانگی خود، اما احساسات درونی آنها که منجر به تصمیم گیری شان در جهت بر آمدن از آن شرایط می شود و به آن تجربه هیجانی، معنی می دهند، ممکن است متفاوت باشند. فردی ممکن است تا چند روز احساس ناراحتی کند، فردی دیگر ممکن است سریعاً حیوان جایگزینی انتخاب کند.
در حالی که هیجانات در همه ما ذاتی و مشترک هستند، معنی و تحلیلی که در ذهن به دست می آورند یعنی همان احساساتی که برمی انگیزند، به شدت شخصی و انفرادی هستند. احساسات بر اساس تجربیات و مزاج شخصی فرد شکل می گیرند، و با توجه به فرد و شرایط به شدت تغییر پذیرند ، بنابرین راه های بسیار زیادی برای حس کردن یک هیجان وجود دارد.
طیف احساسات پلاتچیک
طیف گستردهای از احساسات، رفتار و تغییرات در جسم و ذهن یا روح را شامل میشود. استاد و روانشناس معروف، رابرت پلاتچیک (Robert Plutchik) شش نوع احساس اولیه و یا مهم ـ ترس، شادی، عشق، غم و اندوه، غافلگیری و خشم را به صورت فهرست در آورده است. از نظر پلاتچیک، این احساسات میتوانند به عنوان احساسات اولیه یا اصلی، ثانویه یا فرعی و ثالثیه یا درجه سه تقسیم بندی شوند. همراه با احساسات اولیه، ما همچنین احساسات ثانویه را که واکنشی مستقیم از احساسات اولیه میباشند را تجربه میکنیم. به عنوان مثال، فردی ممکن است پس از تجربهی احساس اولیهی ترس، احساس شرمندگی یا گناه به او دست دهد.
چرخهٔ احساسات مثبت و منفی رابرت پلاچیک (Robert Plutchik)
پلاتچیک همچنین عنوان میکند که انسان نه تنها احساسات اولیه و ثانویه را تجربه میکند، بله احساسات ثالثیه را نیز تجربه خواهد کرد. این احساسات اصلی و اولیه همراه با احساسات ثانویه و ثالثیه وابسته به آنها در ذیل آورده شدهاند:
1- ترس
ترس واکنشی است که به خطری قریب الوقوع نشان میدهیم. این عمل مکانیسم بقا بوده و واکنشی نسبت به برخی از محرکهای منفی است. این احساس ممکن است حالتی خفیف از رعایت جانب احتیاط بوده و یا ترس بیمارگونهی شدیدی باشد. چنانچه این ترس بیاهمیت و جزئی باشد به آن «ترس کم اهمیت یا ناچیز» گویند و اگر خطر به نظر مهیب و هولناک باشد، «ترس جدی یا خطیر» نامیده میشود.
یکی از احساسات ثانویهای که در این دسته جای دارد «ناآرامی» است. احساسات مختلف ثالثیه و یا سومی که در این زیر شاخه قرار میگیرند عبارتند از:
• اضطراب
• دلهره
• پریشانی
• وحشت
• دلواپسی
• تشویش
• نگرانی
احساس ثانویهی دیگری که در این دسته جای دارد «وحشت» میباشد. احساسات ثالثیهی مختلفی در این زیر مجموعه وجود دارند. فهرست این احساسات به شرح ذیل است:
• هراس
• هول
• خوف
• هیجان زیاد
• خجالت
• دلهره
• شوکه شدن
• رعب و دهشت
2- شادی و سرور
شادی و یا شادکامی حاکی از لذت، رضایت و مسرت میباشد. احساسی از سعادت، آرامش درونی، عشق، ایمنی و رضایت به انسان دست میدهد. در این احساس هم تفکر خوشبینانه و هم عملکردهای مثبت وجود دارد.
اولین احساس ثانویه آن «سرزندگی» است. این احساس شامل احساسات ثالثیهی گوناگونی از جمله موارد ذیل است:
• شعف
• وجد
• خوشنودی
• سرخوشی
• سعادت
• شوق
• لذت
• خرسندی
• سرمستی
میل و رغبت احساس ثانویه دیگری است که احساسات ثالثیه مختلفی را شامل میشود:
• اشتیاق
• هیجان
• نشاط
• شوق و شعف
احساسات دیگر موجود در این رده، رضایت، آرامش، خوش بینی، غرور و شیفتگی را شامل میشود.
3- عشق
عشق از احساس یکی بودن عمیق ناشی میشود. عشق میتواند افلاطونی، رومانتیک، مذهبی یا خانوادگی باشد. عشق با توجه به و با در نظر گرفتن رشتهی الفت و محبت، دوستی، نوع دوستی و خیرخواهی، تفاوتهای جزئی دارد. برطبق تعریف روانشناسی، عشق یعنی معطوف داشتن عزت نفس خود به دیگری است.
عشق دارای سه احساس ثانویه ـ علاقه، اشتیاق و شهوت میباشد.
علاقه احساسات ثالثیهی ذیل را در برمیگیرد:
• دلبستگی
• کشش
• ستایش
• شور و اشتیاق
• ملاحظه و مراعات
شهوت به احساسات ثالثیهی مختلفی همچون موارد ذیل ارتباط مییابد:
• انگیختگی
• میل
• شورمندی
• شیفتگی
• وسواس فکری
4- غم و غصه
غم و اندوه ضرورتاً به حس از دست دادن و بیفایدگی ارتباط مییابد. اگر فرد در این احساس غرق شود، ممکن است به حالتی از افسردگی کشیده شود. هنگامی که فردی آرام، کم انرژی و از خود دست کشیده باشد، میتوان نتیجه گرفت که دچار غم و اندوه شده است. چنین فردی معمولا دارای بدنی افتاده، لب و لوچهای آویزان و ظاهری غمگین است.
احساسات ثالثیهای که به طور مستقیم به غم و اندوه مربوط میشوند، به شرح ذیل میباشند:
• افسردگی
• ناخشنودی
• بدبختی
• دل مردگی
• ملولی
• نومیدی
احساسات ثانویه «رنج» شامل درد، آزردگی و تألم روحی و تشویش میشود. از احساسات ثانویه دیگر «ناامیدی» است که شامل احساسات نوع سومی همچون دلسردی و ناخوشنودی است. «شرم» یک احساس ثانویه است که میتواند به احساسات نوع سومی مانند احساس گناه، ندامت و پشیمانی در ارتباط باشد.
احساسات ثانویه «بیتوجهی» را میتوان از طریق فهرست احساسات ثالثیه ذیل درک نمود:
• ناامنی
• بیگانگی
• احساس غربت
• خجالت
• حقارت
احساس همدردی و دلسوزی نیز در این دسته قرار میگیرد.
5- غافلگیری یا سورپرایز شدن
غافلگیری به معنای ظاهر شدن یک نتیجه غیر منتظره میباشد. هنگامی که فردی غافلگیر یا سورپرایز میشود، این احساس همراه با با بالا بردن ابرو، خطوط افقی در پیشانی، دهان باز، کشیده شدن پوست زیر ابرو و چشمانی کاملاً باز خواهد بود. بسته به شدت غافلگیری، ممکن است فرد دهان خود را باز نکند، و تنها فک او به پایین کشیده شود. بالا بردن لحظهای ابرو یکی از متداولترین نشانههای سورپرایز شدن است.
احساسات نوع سومی در این رابطه وجود دارند که عبارتند از:
• حیرت
• شگفتی
6- خشم
خشم به دلیل بیعدالتی، کشمکش، تحقیر، سهل انگاری و یا خیانت برانگیخته میشود. چنانچه خشم به قوت خود باقی بماند، فرد به هدف حملهی لفظی و یا فیزیکی مینماید. اگر خشم کم اثر باشد، فرد بی سر و صدا اخم کرده و احساس تنش و خصومت میکند. اغلب، هنگام احساس همدردی با دیگری، ممکن است خشم آشکار شود. چنانچه منظور از منشاء درد و رنج شناخته شود، میزان و شدت خشم تغییر مییابد.
«غضب و جنون» احساس ثانویهای است که به احساسات ثالثیهی ذیل تمایز مییابد:
• خشم جنون آمیز
• غیظ
• تلخی و غم
• نفرت
• دلخوری
• بیزاری
سرخوردگی و عصبانیت انواع مشابه از احساسات نوع سوم هستند.
احساس ثانویه «آزردگی» شامل احساسات سومی مانند موارد ذیل میشود:
• اضطراب
• ناراحتی
• کج خلقی
یکی دیگر از احساسات ثانویه «انزجار» میباشد که شامل احساسات ثالثیهی ذیل است:
• تنفر شدید
• تحقیر شدگی
برخی از احساسات سوم دیگر حسادت و عذاب روحی را شامل میشود.
• رضایت
• محبت
• پرخاشگری
• تردید
• بی علاقگی
• اضطراب
• ملالت
• دلسوزی
• گیجی
• حقارت
• افسردگی
• شك و دودلی
• وجد
• یکدلی
• حسادت
• خجالت
• شادی و سرخوشی
• بخشش
• نا امیدی
• حق شناسی
• غم
• گناه
• نفرت
• امید
• دهشت
• خصومت
• احساس غربت
• گرسنگی
• هیستری یا هیجان زیاد
• علاقه
• تنهایی
• عشق
• کج خیالی
• ترحم
• مسرت، لذت
• غرور
• خشم شدید، دیوانگی
• تأسف
• پشیمانی
• شرم
• رنج
• همدردی
به دلیل وسعت و پیچیدگی که احساسات دارند، تعریف و به فهرست در آوردن تمام احساساتی که انسان آنها را تجربه کرده، کار دشواری است. اگر در خیابان از هر فردی در مورد «احساس» سئوال کنید، خواهد گفت که احساس و عاطفه یعنی داشتن حسی خود جوش نسبت به کسی، چیزی و یا رویدادی است. احساسات بر اساس اینکه فرد چه برداشتی از آنها دارد و یا تا چه اندازه آن احساس برایش خاص و منحصر بفرد باشد، عموماً ذهنی و درونگرانه میباشند. بعضی افراد ممکن است بیشتر از یک احساس در آنها وجود داشته باشد و در بعضی دیگر ممکن است فاقد بعضی احساسات باشند.گفته میشود که فرد هرچه احساسات بیشتری تجربه کند، زندگی متنوعتر و جالبتری خواهد داشت. احساسات به ما انسانها کمک میکنند تا احساسی را که نسبت به بعضی شرایط، مردم، چیزهای مختلف داریم، بیان کرده و از عهدهی موقعیتهایی که هر روزه با آنها مواجهیم برآییم.
احساسات خوشایند و ناخوشایند
پلاتچیک همچنین احساسات درونی انسان را میتوان به دو گروه بخشبندی کرد: احساسات خوشایند، احساسات ناخوشایند.
1) احساسات خوشایند
عشق (یا علاقه)
امید
میل
احترام
لذت
آرامش (یا آسایش)
شادی
دوستی
امنیت
ایمان
رضایت
انگیزه
جرأت
قدرشناسی
احساس تعلق
محبت
خود بزرگ بینی
سربلندی
با ارزش بودن
دوست داشتنی بودن
رضایت و خرسندی
نشاط
اعتماد به نفس
لیاقت داشتن
2) احساسات ناخوشایند
درد (و رنج)
شرم
غم
افسردگی
ترس (و ناامنی)
دلتنگی
خشم (یا عصبیت)
خستگی
تنفر
نگرانی (یا دلهره)
دشمنی
ناامیدی (و یا دلسردی)
حسادت (رشک) و غبطه خوردن
نارضایتی
تقصیر
پشیمانی
دلشکستگی (و تو ذوق خوردن)
دلخوری
حقارت (خودکمبینی) (یا خوارشدگی)
بریدگی
بی انگیزگی
کلافگی
سردرگمی
رنجیدگی (یا آزردگی)
بیعدالتی
دلسوزی و تأسف
خودباختگی
بیمیلی
بیایمانی
خجالت
گناه
بدبختی
تأسف به حال خود
تأسف به حال دیگران
دلخوری
قربانی شدن
انزجار
خودکمبینی
ضعف
عقده
ارتعاشات مثبت و منفی احساسات
ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻃﯿﻒ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺑﻪ ﻣﺎ ﮐﻤﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﭼﻪ ﺍﺭﺗﻌﺎﺷﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﮐﻤﮏ می کند ﺗﺎ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺗﺮ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﻤﺎﻥ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭ ﺷﻮﯾﻢ
- ﻟﺬﺕ، ﺁﮔﺎﻫﯽ، ﻗﺪﺭﺕ، ﻋﺸﻖ، ﻗﺪﺭﺩﺍﻧﯽ (%100 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﺜﺒﺖ)
- ﻫﯿﺠﺎﻥ (%80 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﺜﺒﺖ)
- ﺍﺷﺘﯿﺎﻕ، ﺷﻮﺭﻭ ﺷﻮﻕ، ﺷﺎﺩﯼ (%60 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﺜﺒﺖ)
- ﺑﺎﻭﺭ، ﺗﻮﻗﻊ ﻣﺜﺒﺖ (%40 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﺜﺒﺖ)
- ﺧﻮﺵ ﺑﯿﻨﯽ (%20 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﺜﺒﺖ)
- ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﯼ (%10 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﺜﺒﺖ)
- ﺭﺿﺎﯾﺖ (%5 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﺜﺒﺖ)
- ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﮔﯽ ( %10 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
- ﺑﺪﺑﯿﻨﯽ (%20 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
- ﻧﺎﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ (%30 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
- ﺍﺳﺘﯿﺼﺎﻝ (%40 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
- ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪﯼ (%50 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
- ﺷﮏ (%60 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
- ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ (%70 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
- ﺳﺮﺯﻧﺶ (%80 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
- ﯾﺎﺱ (%90 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
- ﺧﺸﻢ (%100 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
- ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ (%120 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
- ﻧﻔﺮﺕ، ﮐﯿﻨﻪ ( %140 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
- ﺣﺴﺎﺩﺕ (%160 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
- ﻧﺎﺍﻣﻨﯽ، ﮔﻨﺎﻩ، ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺷﯽ (%180 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
- ﺗﺮﺱ، ﻏﻢ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ، ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ، ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ (%200 ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ)
👆 ﺍﮔﺮ ﻣﺪﺕ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﮐﺲ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﯼ (ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺭﻭﺯ) ﺑﻪ 22 ﺭﻭﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺗﺪﺭﯾﺞ ﺟﺎﯾﮕﺎﻩ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺍﺭﺗﻘﺎ ﺩﻫﯽ.
🔑 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﺎﺹ ﻧﭽﺴﺒﯽ ﻭ ﺑﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻋﺒﻮﺭ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﺳﯽ.
🔑 ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﺳﺎﻥ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺳﻄﺢ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﯽ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺗﯽ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺧﻮﺩﺑﺎﻭﺭﯼ.
دانلود کتاب هیجان و منطق در رفتار مصرف کننده
منابع
لطفاً دیدگاه های خود را مرقوم فرمایید
یک نمونه مثال برای احساسات مثل گل حمید استیلی به امریکا و گریه او که نشان از احساسات او داشت البته احساسات خوشایند
در مورد احساسات ب عنوان مثال اگ ی حیونی ب هر دلیلی مورد ازار قرار گرفته باشه و ی عضوی از بدن اون دچار شکستگی شده باشه یا زخم با دیدن اون حیون زبون بسته ک نمیتونه کاری کنه احساسات بهت غلبه میکنه و هر طور ک شده کمکش میکنی
و در مورد هیجانات وقتی ی خبر خوشحال کننده رو بهت میدن ک از خوشحالی ب وجد میای و ضربان قلبتو بالا میبره دچار هیجان میشی
مشتریان برای تجربه کردن حالات عاطفی خاص یا رسیدن به اهداف احساسی در فرآیندی به نام برانگیختگی عاطفی خرید می کنند. احساسات می توانند باعث ایجاد لذت یا رضایت شوند و همچنین می توانند به مشتری ها این آگاهی را بدهند که خریدشان ممکن است از احساس نارضایتی یا ناراحتی آنان جلوگیری کند. احساسات بر تصمیم گیری اثر می گذارند. خرید هر چه باشد، مصرف کننده باید ارتباط عاطفی مثبتی بین خود و محصول شما برقرار کند. احساس مثبت می تواند شامل برآورده شدن یک خواسته، حمایت از ارزش ها یا احساس امنیت و حمایت باشد. می دانید که محصول تان کدام احساس را ایجاد می کند؟
همانند انگیزه، مصرف کننده (مشتری) می تواند احساس منفی و مثبتی داشته باشد که بر تصمیم خرید او اثر می گذارد.
همچنین، او احساساتی بیان نشده (فقدان امنیت و افسردگی) و بیان شده (هیجان، لذت و خوشحالی) دارد. درک تفاوت بین احساسات بیان شده و احساسات بیان نشده اهمیت دارد، چرا که اگر مصرف کننده خرید کند اما نسبت به محصول هیچ گونه احساسی ابراز نکند، باید برای درک هدف او سوالات بیشتری مطرح کنید.
مصرف کنندگان در فرآیند تصمیم گیری ممکن است با تضادهایی مواجه باشند، چرا که بیشتر اوقات در پی توجیه کردن احساسات خود هستند. اغلب این موضوع را به صورت جملات دوپهلو از جانب مصرف کننده می شنوید. مصرف کننده موضوعی را بیان می کند و کمی بعد، چیزی کاملا متضاد با گفته قبلی خود به زبان می آورد. این دوپهلو حرف زدن هنگام انتخابات بین محصولی که منطقی است و محصولی که لذت بخش است، رخ می دهد.
گاهی اوقات انسان از شوخی کسی یا دوستی بسیار نارحت و دلخور می شود اما حالت خود رو پنهان می کند مثلا با یک لبخد تلخ خود را خوشحال نشان می هد ،این لبخند همان هیجان است که برروی صورت نقش می بندد ،اما احساس ناراحتی درونی یک حس هستش که ذهن شخص را دگیر کرد و پشت هیجان نشان داده شده مخفی می شود.
سلام وقتتون بخیر.
سلام وقتتون بخیر
عواطف مثل بغل کردن یک بچه ،هیجان مثل سوار شدن روی ترن هوایی و وسایل شهربازی
خلقیات مانندافسردگی که طرف خلق افسرده پیدا میکند
احساسات مانند اینکه صحنه ای تلخروببینیمو بخواهیم با کسی همدلی کنیم.
ما در خریدهای روزانه ماهانه یا سالانه خود و خانواده دچار انواع احساسات و هیجانات میشیم.
در بین کالاهای پر زرق و برق، جنبه های هیجانی مثل نشان تجاری(برند) ، منحصر به فرد بودن، بیش از جنبه های منطقی از قبیل فنی و کاربردی اهمیت دارند. در همچین وضعی مشتری از خرید کالا اگرچه بسیار گران باشه خوشحاله.
یا تجربه کنکور انواع حالا احساسات و هیجانات رو قبل و در هنگام کنکور و بعد او تجربه میکنیم.
یک نمونه مثال در مورد هیجان مثلاً وقتی که سوار ترن هوایی میشویم هیجاناتی به ما دست میدهد که باعث افزایش ضربان قلب و ترشح هورمون میشود و هیجانات بدینگونه خود را در ما نشان می دهد
و مثالی دیگر در مورد احساس ترس مثلاً ترس از گرفتن بیماری کرونا بعد از حضور در مکانی شلوغ که باعث احساسات مختلف ثالثیه نیز از جمله اضطراب و نگرانی و دلهره از گرفتن بیماری میشود
در مورد هیجان میتونیم این مثال رو ذکر کنیم که فردی وقتی در یک مصاحبه شغلی شرکت کرده و منتظر است که نتیجه رو اعلام کنن هیجان داره و ضربات قلب تند میشه که آیا پذیرفته شده یا نه؟ در صورت پذیرفته شدن که احساس رضایت و خوشحالی و مفید بودن داره و در صورتی که رد بشن احساس نارضایتی و ناخرسندی و ناراحتی داره.
عالي بود
وقتي يه خبر خوشحال كننده بهت ميدن از هيجان وخوشحالي گريه مي كني
محمد صالحی دانشجوی ارشد تجارت الکترونیک شماره دانشجویی 9911021046002
میتوان احساسات را زبان بدن نیز به شمار آورد؛ به این معنی که احساس چیزی ست که در بدن اتفاق میافتد
مثلاً میبینیم که فردی با شنیدن کلمه ازدواج به یاد خاطرات طلاق میافتد و درکی منفی و به طبع آن احساس خشم، غم و حالتی از عصبانیت یا گریه کردن و… به او دست میدهد
اما شخص دیگری با شنیدن کلمه ازدواج به یاد شریک زندگی و همسری که هنوز در کنار وی هست میافتد و خاطرات خوش و روزهای سفر و احساساتی خوش مانند تعالی، شادی و امید را در ذهن و بدنش تداعی میکند
هیجانات نشانه¬ هایی هستند که به شما کمک می¬کنند که به افکاری که در مغزتان اتفاق می¬افتد جواب دهید.مغز انتقال¬ دهنده¬ های زیست شیمیایی ای تولید می¬کند که این انتقال دهنده ها باعث ایجاد هیجانات در ما میشوند ، این هیجانات مارا ترغیب می¬کنند که دست به انتخاب بزنیم.
به عنوان نمونه ، هیجانی که بعنوان اضطراب می¬ شناسیم به ما کمک می¬ کند تا از خطر پرهیز کنیم. خشم به ما کمک می¬کند که در زمانیکه حس می¬کنیم مورد تهدید قرار گرفته ایم عکس العمل دفاعی نشان دهیم. غم و اندوه به ما کمک می¬کند که در حین فقدان و مشکلات راه حل کناره¬ گیری را برگزینیم.
عواطف، گرایشها و احساساتی است که توجّه انسان را از خود به نفع غیر معطوف میدارد.عواطف، استعدادی است فطری و از سرمایههای مهم آدمی است که در تربیت و کسب فضایل ، نقشی اساسی ایفا میکند.
عواطف و احساسات مجموعه ای از انفعالات، انجذابات و حالات ظاهراً متضاد با منافع شخصی است که اگر بر اساس منطق و روی میزان صحیح از آنها استقبال و پیروی گردد، نقش تعیین کننده ای در رشد و تعالی انسان خواهد داشت.
اگر نوازش یتیمی دل سوخته و محبت به بینوایی درمانده، آتش قهر الهی را فرو مینشاند، و اگر طوفان خروش و امواج سهمگین غضب ، و خشم اعتراض مردان بزرگ و قهرمانان توحید در دفاع از حقوق ستم دیدگان و اعتلای شرافت و مجد انسانها، آتش انقلاب را در تودههای عظیم انسانی برای احقاق حق و در هم کوبیدن بینان ظلم و فساد و تبهکاری شعله ور میسازد، و اگر پرواز معنوی انسان به یمن بال عشق و به برکت شور محبّت میسّر میگردد، تنها به خاطر وجود عواطف انسانی است که خالق مهربان در وجود انسان به ودیعه گذارده است.
خُلق در لغت به معنى سجیّه، طبع، عادت، مروت و دین است.
صفات معمول برای توصیف خلق عبارتند از : اضطراب ، خشم ،افسرده ، مایوس ، ناامید ، ترس و…
ترس احساسی معمولاً ناخوشایند اما طبیعی است که در واکنش به خطراتِ واقعی ایجاد میشود
ترس بهخودیخود مشکلی ایجاد نمیکند. درواقع مسئله اصلی نحوه واکنش ما در برابر ترس است. ترس را از دلشوره و اضطراب، که معمولاً بدون وجود تهدید خارجی رخ میدهد، باید جدا دانست. علاوه بر این ترس به رفتارهای خاصِّ فرار و اجتناب مربوط است، در حالی که اضطراب، ناشی از تهدیدهایی خواهد بود که مهارناپذیر و غیرقابل اجتناب تلقی میشوند.
با توجه به تقسیمات مطرح شده تشخیص احساس از هیجان به نظر خیلی سخت می رسد و با توجه به اینکه ما مردمانی احساساتی هستیم و خیلی سریع در برابر اتفاقات مختلف منقلب شده و سریع واکنش نشان می دهیم به نظر من می توان نتیجه گرفت ما بیشتر مردمانی هیجانی هستیم که با توجه به تعداد زیاد این هیجان ها احساسات بسیاری هم تجربه می کنیم
با توجه به مطالب بیان شده احساسات و هیجانات در تمام انسان ها وجود داره و در هر کسی بروز ان به خلقیات و رفتار طرف بستگی داره از جمله مثال هایی که برای هر کدام میتوان گفت و برای همه ی انسان ب وجود امده احساساتی شدن انها که بطور مثلا میتونیم به اینکه یک فردی بعد از مدت ها فرد دیگه (افراد خانواده یا دوست) خودشو میبینه خوشحال میشه و احساسی و این احساس خودش را با بغل کردن طرف مقابل بیان میکند ، در هر یک از شرایط ها مثال هایی میتوانیم بگویم مانند حالت غم و غصه که با مشکل پیش امدن برای خود یا دیگران فرد دچار غم و غصه و استرس برای حل مشکل میشود . مثال برای حالت هیجانی میتونیم به برد یک تیم فوتبال اشاره کرد که به هوادار یک هیجان و شور خاصی میدهند و گاهی از شدت خوشحال فرد گریه میکنند . با توجه به متن بالا میتوان گفت همه انسان ها دارای احساسات و هیجان و عواطف و… هستند و بروز هرکدام به خصوصیات فرد بستگی دارد .
برای مثال مطالعه و تحقیقاتی که در زمینه اهدای عضو در خانواده هایی که عزیزی از آنها دچار مرگ مغزی شده و اینکه در روند جلب رضایت اعضای درجه یک خانواده برای اهدای عضو و بخشیدن زندگی وخلق امید و شادی به بیمارانی که در انتظار بازگشت سلامتی و پایان یافتن رنج های خود هستند نتایجی از احساسات این خانوادهها در قالب مفهوم کلی به دست آمده:
۱:رویارویی با واقعیت :یکی از مهمترین عوامل در تصمیم گیری افراد داشتن آگاهی برای مواجهه با این بحران است قرار گرفتن در شرایطی که افراد آگاهی از روند ایجاد شده ندارند بر میزان مشکلات روانشناختی فردی میافزاید و پسندیده تر است برای آگاهی و اطلاع رسانی به خانواده ازافراد و پرسنلی استفاده شودکه دارای اطلاعات علمی کافی در زمینه مرگ مغزی و اهدای عضو باشندو به علاوه توانایی برخورد مناسب و منطقی بدون هیچ گونه تردیدی با مسئله را دارا باشند و توسط آنها هیچ ترس و تردید و استرسی به افراد خانواده اهداکننده القا نگردد .
۲-ترس و تردید :ازاین که افرادخانواده فکر میکنند شاید هنوز امیدی به بازگشت بیمارشان باشد و اینکه بعد از اهدای عضو دچار پشیمانی و ندامت نشوند .
۳-احساس وابستگی: علاقه و عشقی که بین اعضای خانواده نسبت به هم وجود داشت تصمیم گیری آنها را در این مورد دچار شک و تردید می کند .
۴-احساس تعالی و حس نوع دوستی: که در این امر خداپسندانه وجود دارد با وجود همه ی غم های ایجاد شده برای خانواده اهدا کننده نوعی حس آرامش را به ارمغان می آورد .
-به طور معمول چالشهای احساسی بسیاری دراین مسیروجود داردکه میتوان بافرهنگ سازی وتبین اهمیت این تصمیم که زیباترین جلوه ازایثار وازخود گذشتگی است ،بخش قابل توجهی ازاین چالشهای احساسی رابه درستی مدیریت کرد.
-تمامی ادیان بر این باورند که اهدای عضو یک حرکت خداپسندانه وعشق به همنوع محسوب می شود .
غافلگیری یا سورپرایز شدن:
بعنوان مثال برنده شدن در جایزه قرعه کشی بانک ( کمک هزینه خرید خودرو) که دهان مشتری باز، کشیده شدن پوست زیر ابرو و چشمانی کاملاً باز خواهد بود. بسته به شدت غافلگیری، ممکن است فرد دهان خود را باز نکند، و تنها فک او به پایین کشیده شود. بالا بردن لحظهای ابرو یکی از متداولترین نشانههای سورپرایز شدن است.
احساسات نوع سومی در این رابطه وجود دارند که عبارتند از:
• حیرت
• شگفتی
سلام هرهیجانی که شامل دونوع مثبت و منفی میباشد البته هیجان منفی هم الزاما کاملا منفی نبوده بلکه بستگی به میزان تاثیرگذاری آن حس روی فرد دارد مثلا اضطراب برای دانش اموزان ودانشجویان کمی اضطراب که به آن نگرانی گفته میشود بدنیست.به دلیل اینکه باعث افزایش دقت و توجه آنها به روند تحصیل ودرنتیحه آموزش بهتر و موفقیت آن میشود اما اگر این اضطراب به حدی برسد که مانع از فراگیری آنها شود هیجان منفی بوده وباید کنترل کرد.
با توجه به مطالب قرار داده شده میتوان مثال هایی از احساسی شدن و … را بیان کرد ، یکی از آنها همان ترس است که میتوان مثال از افرادی را که از انجام دادن کاری یا در حالت های مختلفی دچار ترس میشوند و این ترس همراه با دلهره و اظطراب میشود .
مثالی هم که برای حالت شادی و سرور میتوان بیان کرد این میتواند باشد که فردی یک کار خوبی انجام داده و از انجام دادن ان خوشحال میشود و در فرد باعث ایجاد حس شادی و سرور میکند .
مثالی که میتوان برام خشم بیان کرد میتوان به خشمگین شدن افراد در برابر نارحتی ها و حرف های دیگران فرد دچار خشم میشود و در او نفرت و دلخوری و بیزاری از طرف مقابل را باعث میشود .
احساس دیگر را میتوان از سوپرایز شدن و غافل گیر شدن مثال هایی را میتوانیم بیان کنیم . ب طور مثال افرادی که با دادن هدیه ای به کسانی که میدن میتواند آنهارا سوپرایز کنند . مثالی دیگر ک میتوان از سوپرایز شدن بیان کرد که افراد میتوانن با دیدن چیزهایی ک انتظارش را ندارن ببینند حس برانگیخته شدن و سوپرایز شدن در آنها ظاهر میشود.
از مطالب بیان شده میتوان مثال های بسیار را گفت و این احساسات و هیجانات با توجه به هر فردی میتوان یک مورد را گفت و هر فرد ویژگی های خود را دارند و احساس و هیجانات هر کسی متفاوت می باشد .
میتوان مثال هایی از احساسی شدن و … را بیان کرد ، یکی از آنها همان ترس است که میتوان مثال از افرادی را که از انجام دادن کاری یا در حالت های مختلفی دچار ترس میشوند و این ترس همراه با دلهره و اظطراب میشود .
مثالی هم که برای حالت شادی و سرور میتوان بیان کرد این میتواند باشد که فردی یک کار خوبی انجام داده و از انجام دادن ان خوشحال میشود و در فرد باعث ایجاد حس شادی و سرور میکند .
مثالی که میتوان برام خشم بیان کرد میتوان به خشمگین شدن افراد در برابر نارحتی ها و حرف های دیگران فرد دچار خشم میشود و در او نفرت و دلخوری و بیزاری از طرف مقابل را باعث میشود .
احساس دیگر را میتوان از سوپرایز شدن و غافل گیر شدن مثال هایی را میتوانیم بیان کنیم . ب طور مثال افرادی که با دادن هدیه ای به کسانی که میدن میتواند آنهارا سوپرایز کنند . مثالی دیگر ک میتوان از سوپرایز شدن بیان کرد که افراد میتوانن با دیدن چیزهایی ک انتظارش را ندارن ببینند حس برانگیخته شدن و سوپرایز شدن در آنها ظاهر میشود.
از مطالب بیان شده میتوان مثال های بسیار را گفت و این احساسات و هیجانات با توجه به هر فردی میتوان یک مورد را گفت و هر فرد ویژگی های خود را دارند و احساس و هیجانات هر کسی متفاوت می باشد .
از بین همه هیجاناتی “شادی” احساسی است که مردم بیشترین تلاش را برای داشتن و تجربه آن انجام میدهند و دارای ویژگیهایی چون رضایت،شادکامی،خرسندی است.این نوع هیجان گاهی از طریق لبخند زدن یا تُن صدای آرام بیان میشود.مثلا بعضی ها خرید خانه یا داشتن شغل پر درآمد را خوشبختی می دانند در حالی که یک عده دیگر بر این باورند که داشتن سلامت جسمانی و طول عمر باعزت و امیدواری در زندگی ،بیشترین شادی را برایشان به ارمغان می آورد.
یک مثال برای احساسات وقتی که ما مهاجرت میکنیم ممکنه در همون لحظه ای که از کشور خارج میشیم یا بعد از مدتی علی رغم اینکه قبل از مهاجرت تمام جوانب رو سنجیدیم احساس غربت داشته باشیم که کاملا درونیه واما در مورد هیجان وقتی به کنسرت میریم احساس خوشحالی میکنیم و تحت تاثیر موزیک احساس شادی و هیجان مثبت رو تجربه میکنیم همچنین ورزش منظم باعث ترشح آدرنالین از غدد فوق کلیوی شده و باعث میشود تا احساس شادی داشته باشیم در مورد هیجانات هنگامی که به شهربازی میریم زمان سوار شدن و استفاده از بعضی وسایل مثل ترن هوایی ما گاها احساس ترس و شادی و هیجان مثبت و منفی رو تجربه میکنیم که دلیلش محرک بیرونیه
برای مثال ما بعد از دیدن عزیزی که مدت طولانی ندیدیم هیجان زده میشیم و شاید اشک بریزیم از روی شادی یا بعد از دیدن کادویی سورپرایز بشیم و حالت صورتمون عوض بشه و بعد احساساتی بشیم و اشک بریزیم
احساسات، ارزش و اهمیت اطلاعات را تعیین کرده و میتوانند در تغییرجهت تصمیم گیری فرد موثر و مهم باشند. شناخت نادرست از خود و خواستههایی که فرد آنها را ارزشمند میداند، منجر به تصمیم گیریهای اشتباه خواهد شد. بسیاری از مشکلات و آسیبهای روانی در طرز فکر افراد ریشه دارند و انسانها به طور کامل تحت تأثیر برداشتهای خود از موضوعات مختلف قرار میگیرند نه خود موضوع.
شناخت نادرست، بر قضاوت افراد از موقعیتها تأثیر میگذارد. بررسی این خطاها به تصمیم گیری سریعتر و بهتر و دور کردن فرد از بعضی خطرات و آسیبهای روانی مانند اضطراب کمک می کند. با این حال سودی که ممکن است این خطاها برسانند پیامدهایی نیز داشته باشند و ممکن است گاهی هزینههایی را بر فرد تحمیل کنند. شناخت نادرست از احساسات بر روابط زناشویی، موقعیت شغلی، سبک زندگی و بسیاری از ابعاد دیگر زندگی فرد تأثیرات مخربی میگذارند. با آگاهی از آنها در برخورد با موقعیتهای روزانه میتوانید تصمیم بهتری اتخاذ نمایید.
بعنوان مثال احساس والدین نسبت به فرزند که خود شامل تمامی ابعاد احساس اعم از عشق، هیجان، ترس، خشم، رضایت، و غیره میشود به این معنی که ابراز احساساتی که والدین نسبت به فرزندشان از خود بروز میدهند کاملا متفاوت تر از بقیه ی افراد خانواده و اقوام و دوستان می باشد تا جاییکه به جرات میتوان گفت که همه ابعاد احساسات را میتوان در ارتباط با فرزند تجربه نمود. مثلا پیشرفت فرزند سبب شادی و رضایت و بیماری و عدم موفقیت او در امورات زندگی به همان اندازه موجب ناراحتی و اضطراب والدین میشود.
احساسات، ارزش و اهمیت اطلاعات را تعیین کرده و میتوانند در تغییرجهت تصمیم گیری فرد موثر و مهم باشند. شناخت نادرست از خود و خواستههایی که فرد آنها را ارزشمند میداند، منجر به تصمیم گیریهای اشتباه خواهد شد. بسیاری از مشکلات و آسیبهای روانی در طرز فکر افراد ریشه دارند و انسانها به طور کامل تحت تأثیر برداشتهای خود از موضوعات مختلف قرار میگیرند نه خود موضوع.
شناخت نادرست، بر قضاوت افراد از موقعیتها تأثیر میگذارد. بررسی این خطاها به تصمیم گیری سریعتر و بهتر و دور کردن فرد از بعضی خطرات و آسیبهای روانی مانند اضطراب کمک می کند. با این حال سودی که ممکن است این خطاها برسانند پیامدهایی نیز داشته باشند و ممکن است گاهی هزینههایی را بر فرد تحمیل کنند. شناخت نادرست از احساسات بر روابط زناشویی، موقعیت شغلی، سبک زندگی و بسیاری از ابعاد دیگر زندگی فرد تأثیرات مخربی میگذارند. با آگاهی از آنها در برخورد با موقعیتهای روزانه میتوانید تصمیم بهتری اتخاذ نمایید.
بطور مثال احساسات والدین نسبت به فرزند که دربرگیرنده تمامی ابعاد احساسات شامل عشق هیجان ترس اضطراب خشم رضایت و غیره میباشد. موفقیت او باعث شادی و رضایت می شود و برعکس بیماری و عدم موفقیت فرزند احساس ناراحتی و اضطراب را در والدین برمی انگیزد.
با توجه به این مقاله هیجانات یک امر ورودی هستش که هر فرد نسبت به این هیجانات ورودی نوع خاصی احساسات از خود بروز میدهد که یعنی احساسات افراد متغیر است این احساسات سازنده عواطف افراد هستش و به مرور زمان این عواطف خلق فرد را شکل می دهند که در نهایت این امر باعث میشود که هر فرد در مواجهه با هیجانات ورودی واکنش خاصی از خود نشان دهد البته با افزایش تجربیات فرد در زندگی خلق فرد هم تغییر می کند برای مثال امکان دارد هیجانی خاص مانن تاریکی که در کودکی منجر به بروز احساس وحشت در کودک شود همین امر در بزرگ سالی به عنوان امری ساده تلقی شود.
بر اساس نمودار پلاتچیک هیجانات می تواند احساساتی چند مرحله ای را به وجود آورد.
بسیار عالی بود استاد
از نمونه احساساتی که میشه بیان کرد احساس تصادفات در راننندگی میباشد که ابتدا ترس تجربه میشه بعد از اون پشیمونی به دنبالش میاد و در بلند مدت سر خوردگی،افسردگی و ناامیدی رو هم شامل میشه
باسلام هیجان وقتی دردساز میشود که ما نتوانیم به طور سالم آن را تجربه کنیم وخشم و عصبانیت یا اضطراب خود را به طور نامناسب بروز بدیم مثل دعوای ( زن و شوهر) امکان فحاشی ، و قهر وجود دارد که به شدت در روابط تاثیر گذار است واگه کودک هم دعوای پدرو مادر رو نظاره گر باشه نوعی ترس درون اون بوجود میاد که باعث ضربان قلب و تنفس اون میشه و هوشیاری کامل .
مثالهایی از احساسات (ذهنی) : تنفر ، حقارت
مثالهایی از هیجانات (بیولوژیکی) : سرد شدن بدن در اثر رد شدن حادثه ایی یا تعرق بدن در اثر خجالت کشیدن
مثال خلقیات : خشمگین ، عصبانی ، هراسان
در نهایت می توان گفت هیجانات همه مثل هم و به صورت ذاتی و مشترک است و تقریبا مشابه است ولی احساسات بازتاب ذهن و شخصی و انفرادی و بر اساس تجربیات هر کس در طول عمرش تغییر می یابد.
احساسات را همچنین در می توان در چرخه ی پلاتچک به اولیه ، ثانویه و ثالثیه تقسیم کرد و برای هرکدام مثال مربوط به خود از قبیل ترس و غم و شادی و عشق و … بیان کرد.
احساسات اغلب باعث بروز عکس العملهای هیجانی می شود.
بروز هیجانات و احساسات در انسانها متفاوت است یک شخص ممکن است در برار اتفاقی در زندگی بسیار احساسی برخورد کند به گونه ای که از حرکات و رفتارش کاملا احساسات و حس او را به خوبی میتوان تشخیص داد ولی یک شخص دیگر ممکن است در برابر همان اتفاق کاملا خونسرد بوده و بی تفاوتی او کاملا واضح و مشخص است.
گاهی اوقات در خرید های روزمره ما فروشنده با توجه به حرکات ما پی به احساسات ما نسبت به کالا پی ببرد و از آن استفاده کرده و با بر انگیخته کردن احساسات و هیجانات کالای خود را به ما بفروشد
اغلب شاهد اعتراض و انتقاد والدین از رفتار کودکان و فرزندانشان هستیم و کودکان نیز از شرایط کنونی کرونا ناراضی هستند و تلاش بسیار والدین برای سرگرم کردن آنها مثمر ثمر نیست.
بچههایی که مدت زیادی مدارس آنها تعطیل شده است نیز نسبت به درس بیانگیزه شده و با این شرایط هدف خاصی را دنبال نمیکنند.
با وجود تعطیلی طولانی مدت مدارس که شاید آرزوی همه بچهها بوده اما این تعطیلات برای آنها خوشایند نیست و با بیحوصلگی در حال گذران این روزها هستند.
اغلب خانوادهها نیز از رفتار فرزندان خود شاکی بوده و گاها رفتار مناسبی با آنها ندارن
با توجه به شرایط موجود و نامشخص بودن مدت زمان ماندگاری کرونا همه افراد از جمله کودکان و نوجوانان تجربه متفاوتی را همراه با ترس و بیقراری طی میکنند که باید توجه ویژهای به آن شود و جا دارد والدین با صبر و حوصله یاریگر فرزندانشان باشند.
پرخاشگری در کودکان پدیده شایعی است که به صورتهای مختلف جسمانی، عاطفی و تنش قابل توجه دیده میشود اما یکی از علایمی که خانوادهها در گزارش های خود بیان می کنند، شدت یافتن پرخاشگری کودکان در روزهای کرونایی است.
به عنوان مثال وقتی که خبر آزمایش یک عزیزی که در بررسی آزمایشات، قبلا تشخیص دکتر بیماری لاعلاج بوده ولی طی بررسیهای تکمیلی ( آزمایشات مجدد) صورت گرفته که دکتر متوجه می شود که تشخصیص اشتباه بوده و فرد هیچگونه بیماری ندارد این خبر برای اطرافیان آنچنان خبر هیجانی و احساسی خوشایند به آنها می دهد که شاید بتوان به جرات گفت که از عالی ترین نشاط و هیجان می باشد.
با تشکر از شما
هنگامی که احساس خاصی به ما دست می دهد چه غم یا شادی مختص فرد بوده و در ذهن فرد جای میگیرد در واقع احساس افراد باهم متفاوتند فرضا احساس یک فرد از خواندن یک بیت شعر با فرد دیگر یکی نخواهد بود.
بسیار مطلب با ارزشی هست و تمیز دادن این موضوعات (هیجان . عاطفه و …) کار بسیار سختی هست احساسات و عواطف انسانها حالات بسیار متفاوتی دارند که از دیدگاه غیر حرفهای خیلی شبیه به نظر می رسند .مطلب واقعا مفید بود ممنون از نگارنده .صابر زارعی
سلام وقت بخير مثال براي احساسات بعضی وقتا آدم برای ترس از ناراحت کردن دیگران یا به زحمت انداختنش و کمک خواستنش احساساتشو پنهان میکنه به نظرم سرکوب کردن این احساس باعث اضطراب و بعضی وقتا افسردگی میشه،هر کسی ممکن که از زندگیش ناراضی باشه و اونقدر بهش فشار وارد بشه که دچار مشکلاتی مثل درد گرفتن دست،گردن و ….. بشه از یه طرفم ابراز نکردن احساسات باعث از این رو به اون رو شدن آدم تو زندگی ،حرفه یا اطرافیانش بشه بنظرم باید درست بیان کردن احساساتو یاد گرفته که صدمه ای به روح و جسم نشه
مثال هایی که راجب این موضوع میشه نوشت به شرح زیر میتواند باشند :
یکی از این احساسات که اظطراب است میتوان به امتحان های کنکور اشاره کرد که همیشه به همه ی شرکت کننده ها خیلی قبل تر از امتحان این استرس و اظطراب وارد میشود و این یک نکته منفی میتواند باشد که به شرکت کننده های کنکور میتواند ضربه بزند و به نتیجه ی دلخواه خود نرسند .
ومورد بعدی میتوان به ارامش و آسایش اشاره کرد که فرد با زندگی راحت یا حتی رفتن در طبیعت به این آرامش دست پیدا کند و ساعت ها بعد از آن همین احساس آرامش برای او باقی بماند .این احساس را میتوان هر بار با خلوت کردن و رفتن به جاهای خلوت و حتی ارتباط با آدم های نزدیک این احساس را گرفت.
برای هیجان میتوان به ایستادن در یک بلندی یا پرتگاه اشاره کرد که از روی ضربان قلب و یا حالت چهره قابل اندازه گیری میباشد.
در مورد خشم هم میتوان به نحوه رانندگی برخی اشاره نمود که ممکن است در سایر رانندگان ایجاد دلخوری و بیزاری و تنفر نماید
سلام وقت بخیر
مثلا انجام امورات مربوط به شغل اگه با ترس و اضطراب باشه در بعضی موارد مثبت باعث افزایش تمرکز و سعی بر درست انجام دادن کار و وظیفه میشه و از طرفی هم از بعد منفیش باعث سرخوردگی و تنفر از کار و شغل میشه .
ولی اگه شغل یا کار از روی علاقه و میل باطنی باشه این احساس مسولیت و لذت بردن از کار باعث آرامش فرد و بروز احساسات و هیجانات بعد اون میشه
مثلا در کادر درمان اگه کار از روی ترس باشه باعث آسیب به مددجو میشه یا اضطراب باعث عدم انجام کار درست و بموقع توی اون لحظه واسه بیمار میشه ولی انجام کار درست و از روی علاقه خودش باعث منفعت واسه بیمار و همچنین احساس لذت از کار انجام شده واسه پرسنل درمان میشه
باسلام وقت بخیر
اگر ما فردی باشیم که احساساتمان به ما خیلی مهم هستند،باید هنگام تصمیم گیری،افکارمان را با منطق دقیقی تطبیق دهیم.هیچگاه هنگام عصبانیت و یا هیجانات خیلی زیاد تصمیم مهمی نگیریم و سعی کنیم پس از ارام شدن و با خیال راحت و دقیق تصمیم هایمان را بگیریم.
خوشبختانه ما معمولا میتوانیم انتخاب کنیم که چهکاری را الان انجام دهیم و چهکاری را نه. این میتواند اجازه بدهد که ایدهها و یادداشتهای دیگران را زمانی ارزیابی کنیم که متوجه شویم میتوانیم این کار را بدون دخالت احساسات به انجام برسانیم.
وقتی شخصی یکی از عزیزان خود را بر سانحه ای از دست میدهد دچار احساس ناخوشایند غم و اندوه میشود و اگر در این حادثه خود شخص مقصر باشد باعث میشود شخص دچار تنفر از خود شود و ارتعاشات منفی ناشی از سرزنش حتی باعث افسردگی وی گردد
سلام.وبسایتتون خیلی خوب و مفیده.به کارتون
ادامه بدین